بیشتر طلاب از رمان دفاع مقدس انتظار دارند تا معنویت را در خود جای دهد. اما دانشجویان به دنبال واقعیتهای جنگ هستند. آنان دوست دارند تا رمان واقعیت افراد را بیان کند. حتی دوست دارند که شخصیتهای منفی بیشتری در رمان حاضر باشند و یا شخصیتهای مثبت دارای وجهی خاکستری باشند.
خودتان را معرفی کنید و عنوان پایان نامه خود را بفرمایید.
سید محمد علی صحفی هستم. کارشناس ارشد رشته علوم اجتماعی، گرایش مطالعات جوانان از دانشگاه تهران دارم. پایان نامه من «نحوه خوانش رمان های جنگ در میان دانشجویان و طلاب» بود که آن را در سال 1388 دفاع کردم
چه شد که به سراغ بحث خوانش رمان های جنگ رفتید؟
خوانش رمان موضوع جالب توجهی است. انسان های مختلف با نگاه های متفاوت خود برداشت های متفاوتی از یک متن واحد دارند. شما می توانید با توجه به این برداشت ها به شخصیت و هویت انسان های مختلف پی ببرید. همین طور گروه های مختلف نیز شخصیت خود را به همین صورت بر ملا می کنند. در واقع انسان ها با توجه به گروه هایی که در آن زندگی می کنند خوانش مختلف دارند. شما هویت گروهی را نیز می توانید با خوانش های متفاوت به دست آورید.
جنگ ایران و عراق هم به عنوان تجربه زیسته نسل پیشین ما، موضوع مهمی در بین آثار ادبی معاصر است. چون این متون سعی در برقراری ارتباط با نسل بعد از خود دارند؛ یعنی نسلی که شناختی غیرمستقیم و با واسطه از جنگ دارد. از میان این آثار ادبی، رمانهای دفاع مقدس تلاش بیشتری دارند تا به این ارتباط با نسل جوان دست یابند، برای همین ما تلاش کردیم فاصله بین آن پیامی که این رمان ها می خواستند منتقل کنند و خوانشی که نسل بعد از جنگ از این رمان ها دارد را بررسی کنیم.
فرایند تحقیق خود را در پایان نامه توضیح می دهید.
ما می خواستیم تا با توجه به نظریههای هرمنوتیکی و خوانندهمحور به نحوه فهم دو قشر جوان، دانشجویان و طلاب، از رمانهای جنگ دست پیدا کنیم. برای همین دو رمان سفر به گرای 270 درجه و شطرنج با ماشین قیامت که پرفروشترین رمانهای جنگ محسوب میشوند، به عنوان نمونهی پژوهش انتخاب کردیم و از روش تحلیل محتوای کیفی و تکنیک مصاحبه عمیق استفاده کردیم.
و در این بین به چه نتیجه ای رسیدید؟
نتایج پژوهش ما نشان داد که نسل جوان امروز، خوانشی متفاوت از منظور نویسنده را در پیش گرفته است؛ از سویی هر قشر، برداشت متفاوتی از رمان دارند و در جستجوی تکمیل ساختههای ذهنی خود از جنگ، به خوانش این رمانها دست میزنند. از سوی دیگر ما دو نوع نگاه به این عرصه داریم. یک سری به مثابه امر مقدس به جنگ و متن ادبی مرتبط با جنگ نگاه می کنند. اینها با متون ادبی جنگ هم به عنوان متنی مقدس رفتار می کنند. متن را قبول دارند و باور می کنند. ولی دانشجویان بیشتر سعی دارند به عنوان اکت واقعی به جنگ نگاه کنند. آن ها امر مقدس را نمی بینند و از سویی کاملا به نویسنده باور ندارند. از این نظر آن ها نگاه خوبی به خیلی از این آثار ندارند.
یک مقدار واضح تر توضیح می دهید؟ مثلا در چه زمینه هایی تفاوت بین دانشجویان و طلاب وجود دارد؟
برای مثال طلاب بیش از دانشجویان به دنبال مطالعه آثار جنگ هستند. آنان با علاقه این رمانها را دنبال میکنند و ضعفشان را نادیده میگیرند. در صورتی که دانشجویان به علت همین ضعف از خواندن رمانهای جنگ دوری نموده و تنها به یک یا حداکثر دو مورد از این رمانها مراجعه مینمایند. بیشتر طلاب از رمان دفاع مقدس انتظار دارند تا معنویت را در خود جای دهد. برای آنان مهم است که معنویت فضای جنگ در رمان پررنگ باشد. اما دانشجویان به دنبال واقعیتهای جنگ هستند. آنان دوست دارند تا رمان واقعیت افراد را بیان کند. حتی دوست دارند که شخصیتهای منفی بیشتری در رمان حاضر باشند و یا شخصیتهای مثبت دارای وجهی خاکستری باشند. دانشجویان در رمان جنگ پرداختن به معنویت را لازم نمیبینند و به تمام ابعاد جنگ واقعگرایانه مینگرند، در حالی که طلاب به دنبال معنویت ذهنی خود از جنگ، این رمانها را میکاوند.
و بالاخره در تفاسیر اضافی آنان از شخصیتهای رمان، میتوان همراهی طلاب را با نویسنده ملاحظه نمود. طلاب یا به تفسیر شخصیتهای رمان نمیپردازند و یا بیشتر آن را در سمت و سوی نظر راوی دنبال میکنند. اما دانشجویان شخصیتها را آنگونه میبینند که راوی ندیده است. این شخصیتها، گاه بیش از آنکه نویسنده انتظار دارد در نظر آنان منفی جلوه میکند. به هر رو، آنان به دنبال شخصیتهای خود هستند و شخصیتهای راوی را در همهی موارد بسط نمیدهند.
جالب است. استاد راهنما و مشاور چه کمکی در تدوین پایان نامه به کردند؟
استاد راهنمای این پایان نامه، دکتر محمدرضا جوادی یگانه، کمک بسیاری به پیشبرد کار کردند. من همیشه از راهنمایی های ایشان استفاده کرده ام و فکر می کنم ایشان به معنای واقعی کلمه یک استاد راهنما بوده اند. استاد مشاور هم دکتر غلامرضا جمشیدیها بود که با انتقادهایی که به طرح نمودند من را یاری رساندند.
اگر بخواهید یک آسیبشناسی از دانشکده ای که درسخوانده اید و آموزش عالی ایران به طور کلی ارائه کنید بر چه نقاطی انگشت می گذارید؟
آموزش عالی ایران مشکلات زیادی دارد. ولی اصل مشکل در این است که آموزش عالی وجود ندارد. شیوه آموزش عالی همان شیوه مکتب خانه ای است. می خوانیم و حفظ می کنیم و امتحان می دهیم. تحلیلی وجود ندارد. نقدی وجود ندارد و اصلا کسی دنبال بررسی نیست. متاسفانه مخالفت ها هم مخالفت های عاقلانه نیست. نقدها هم نقدهای موشکافانه نیست. یعنی یک سری کاملا شیوه ی غربی علوم را با جان و دل پذیرفته اند و یک عده هم با جان و دل رد می کنند. هیچ کدام بی طرفانه به علوم غربی نگاه نمی کنند.
آقای صحفی! برنامه پژوهشی ای که برای آینده خودتان ترسیم کرده اید چیست؟ روی چه موضوعات دیگری علاقمند هستید که کار کنید؟
به برداشت های مختلفی که در تفسیر و ترجمه قرآن وجود دارد علاقه مند هستم. مخصوصا که این تفسیرها از نظر زمانی هم دارای اهمیت است. یعنی تاریخ هم در برداشت مفسرین از قرآن تاثیر داشته است. برای من این موضوع بسیار جالب است و دوست دارم در آینده روی آن کار کنم.
از وقتی که در اختیار ما گذاشتید متشکریم