متفکرانی همچون فردید، یا سید حسین نصر یا حامیان ایدة علوم جدید دینی و پیروان آنها و همة كسانی كه بصيرتهاي هايدگری در باب تكنولوژی را به نحو نامتفکران در ايران بازگو كردهاند در شكلگیری ناهمزمانی تاریخی ما و بیتفاوتیمان نسبت به قدرت تكنولوژی یا عدم شکلگیری عزمیت تاریخی ایرانیان در نیل به این مهمترین منبع قدرت مدرن و در نتیجه برعهده نگرفتن نقش خویش در تقدیر تاریخ کنونی خود سهيم هستند.
داوری: تکنیک وسیلهای در اختیار ما نیست که هر وقت خواستیم از آن اعراض کنیم یا هر طور که خواستیم از آن بهره ببریم؛ بلکه تکنیک، سلطان است/نصر: حفظ محیط زیست و محیط فرهنگی ما منوط به این است که بردهی تکنولوژی غرب نشویم
شاخصها را باید علوم انسانی برای رشتههای فنی و مهندسی مشخص و ترسیم کنند. اما امروز علوم تجربی و ریاضی اصل هستند و علوم انسانی و هنر بر مبنای آنها بنا میشود. اینچنین است که زیستشناسی که بحث تکامل را دنبال میکند و مبنای علوم طبیعی لحاظ میشود بر علوم انسانی تاثیر میگذارد و علمی متناظر با آن در علوم انسانی شکل میگیرد که میشود اقتصاد. این اقتصاد برمبنای همان تکامل یعنی “بقای اصلح” پیش میرود و این ماهیت توسعه غربی است.
خواسته یا ناخواسته سرنوشت ملت و کشور ما به تکنولوژی گره خورده است. در این میان تکنولوژی همواره امری علمی، فنی، تخصصی، غیرفرهنگی و مستقل از جهان بینی، ایدئولوژی و ارزشهای مردمان تلقی شده است گویی که تکنولوژی همان چراغ جادوی گمشده همه تمدنهاست که امروز چون سوغاتی بی نظیر با قیمتی گزاف از غرب جهان به شرق جهان آورده می شود و مردمان از هر رنگ و نژاد و مذهب و آیین سخت شیفته آنند. آیا امکان یا بالاتر از آن ضرورتی برای پرسیدن از نسبت تکنولوژی و فرهنگ وجود دارد؟
یکی از وجوه مهم و شاید جدیدترین بخش این مسئله، نسبت میان متن و ابزار تمدنی (در لسان رهبری) یا فرهنگ و تکنولوژی است. آیا فرهنگ اسلامی و ایرانی ما ملاحظات خاصی را در جهت اهداف متعالی خود درباره توسعه صنعتی و تکنولوژیک تدارک نمیبیند؟ آیا نسبتی میان تکنولوژی و فرهنگ و سبک زندگی غربی که موطن تکنولوژی جدید است وجود دارد؟ اصولاً منظر فرهنگی و عمیق انقلاب اسلامی چه سیاستی را برای آینده توسعه تکنولوژیک ما تجویز خواهد کرد؟
اگر به خوبی دقت شود، می توان تمامی مفاهیم موجود در نقد مکتب فرانکفورت از جامعه مدرن را اکنون در آمریکا بخوبی مشاهده نمود. در واقع آمریکا با سینمای هالیوود، بنگاه های خبری و رسانه ای عظیم و … بیش از هر زمان دیگری به تحمیق فرد و تهدید فردیت وی می پردازد. در واقع انسان تک ساحتی در حال حاضر، محصول مستقیم پیروی از تمدن غرب به رهبری آمریکا و پیروی از شیوه زندگی آمریکایی است.
سؤال اساسی که شما خواننده عزیز باید بدان پاسخ بدهد این است که آیا واقعاً مهندسی را انتخاب کرده اید؟ شرایط جامعهشناختی و روانشناختی حاکم بر فضاهای آموزشی ما این امتیاز را به من میدهد که ادعا کنم اکثریت قریب به اتفاق همه ما را «رشتههای مهندسی» انتخاب کرده اند نه ما آنها را!
توسعه يك واژه كاملاً گمراه كننده و فريبنده است. در واقع مفاد اين مفهوم حكايت از يك نوع وسعت يافتن در سطح ميكند و به همين جهت هيچ دلالتي بر وسعت يافتن در «عمق» و به عبارت دقيقتر رشد خودجوش و دروني يك جامعه ندارد. اين دام و سرابي كه از آن با عنوان توسعه ياد ميشود، كاملاً متناسب است با برخي از روشهايي كه به آراستگي ظاهر و تخريب باطن يك جامعه منجر ميشود. در اين مسير پولهاي زيادي براي اقدامات نامتناسب با «نيازهاي واقعي» مردم صرف ميشود و از اين طريق از يك طرف احساس خود كمبيني عدهاي ارضأ و از طرف ديگر منافع برخي از شركتها تامين ميگردد.
غرب زدگی میگویم همچون وبازدگی. و اگر به مذاق خوشایند نیست، بگوییم همچون سرمازدگی یا گرمازدگی. اما نه، دست کم چیزی است در حدود سن زدگی. دیده اید که گندم را چطور می پوساند؟ از دورن. پوسته، سالم پابرجاست اما فقط پوست است، عین همان پوستی که از پروانه بر درختی مانده. به هر صورت سخن از یک بیماری است. عارضه ای از بیرون آمده و در محیطی آماده برای بیماری، رشد کرده است. مشخصات این درد را بجوییم و علت یا علت هایش را و اگر دست داد، علاجش را.
اغراق نیست اگر بگوییم بواسطه نوشتههای متعدد و سخنرانیهای عمومی بیشماری که نصر در بیش از پنج دهه اخیر در سراسر دنیا ایراد کرده است، جامعترین پاسخ عقلانی به علم و تکنولوژی مدرن، در کل تاریخ این بحث تاکنون را فراهم ساخته است.