کارکرد اصلی علوم انسانی- اجتماعی و دانشگاههای آن در ايران عبارت بود از «ساز و كار صوری» براي تأمين نيروی انسانی كه بتواند «صندلیهای خالی» در نظام بوروكراسی را پر كند. لزوماً هم اين افراد، افراد ماهر، خُبره، خلاق، مولد و دانشآفرين نبودند. اين افراد كسانی بودند كه از دانشگاهها مدرك تحصيلی دريافت میكردند كه به اعتبار اين مدرک افراد میتوانستند در آن صندلیها با پستهای خالی نظام بوروكراسی جای خودشان را تعريف كنند.